موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 33 صفحه
شماره فایل : 749 mg
تنها معیار تعیین کننده ایجاد بدهی به عنوان اهرم مالی برای شرکت، مقایسه بازده سرمایه شرکت با نرخ متوسط بهره پرداختی میباشد. در این قسمت سه حالت میتواند وجود داشته باشد: 1. بازده سرمایه بیشتر از نرخ بهره، اگر بازده سرمایه بیشتر از نرخ بهره باشد، بدین معنی است که شرکت از طریق دریافت وام توانسته عایدی هر سهم را افزایش دهد. شرکت ممکن است با بهکارگیری داراییهای خود 15% سود بدست آورد، درحالی که 10% آن را به تأمین کنندگان اعتبار پرداخت و 5درصد اضافی بین دولت (به شکل مالیات بر درآمد) و سهامداران تقسیم می شود.
در این شرایط دریافت وام یک راه معقول برای ادامه فعالیت شرکت است. چنانچه بازده سرمایه بیش از نرخ بهره باشد، شرکت دارای اهرم مالی مناسبی است. 2. بازده سرمایه مساوی نرخ بهره، در این حالت عایدی شرکت دقیقا مساوی بهره ای است که برای استفاده از وجه دریافتی می پردازد. در این حالت اخذ وام روش عاقلانه ای نیست مگر اینکه شرایط خاصی وجود داشته باشد. 3. بازده سرمایه کمتر از نرخ بهره، در این حالت شرکت با دریافت وام و استفاده از منابع مالی زیان میدهد. بنابراین اخذ وام توجیه ندارد.
زیرا سود حاصل از فعالیت شرکت از هزینه بهره وام دریافتی کمتر است، این حالت را اهرم مالی نامناسب می گویند.
2-11-2)اهمیت اهرم مالی مدیران مالی بر این عقیده اند که اهرم مالی یکی از مهمترین انواع اهرمها است، به طوری که در بخش مدیریت ساختار سرمایه، جایگاه خاصی دارد. ساختار سرمایه یک شرکت رابطه بین بدهی و حقوق صاحبان سهام است، که نیاز مالی را برای تهیه داراییها تأمین میکند. شرکتی که هیچگونه بدهی نداشته باشد ساختار سرمایه آنرا حقوق صاحبان سهام تشکیل میدهد.
از آنجایی که ساختار سرمایه بیشتر شرکتها ساختار سرمایه همراه با بدهی حقوق صاحبان سهام است، مدیران مالی نسبت به دریافت وام و اثرات آن بسیار حساس و دقیق هستند. اگر شرکتی از طریق دریافت وام به سود مناسبی رسیده باشد (اهرم مالی مناسب بوده است)، عایدی هر سهم سهامداران در مقایسه با عدم اخذ وام بیشتر می شود.
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.