تغییرات رشدی خودکارآمدی در مسیر زندگی از مباحثی است که در نظریه بندورا(1977)، به آن اشاره شده است.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
67
تجربه های انتقالی نوجوانی شامل کنارآمدن یا تقاضاها و فشارهای جدید، از آگاه شدن از جنسیت گرفته تا انتخاب شغل بالقوه شخصی است. بندورا اشاره می کند که موفقیت این مرحله انتقالی بین دوران کودکی و بزرگسالی بستگی به اعتمادهای اولیه نسبت به توانایی های شخصی دارد(شولتز ، 1990). دوره جوانی غالبا شامل، سازگاری های دیگر، از قبیل شکل دادن رابطه زناشویی، آغاز پدر و مادر شدن و تسلط و چیرگی بر شغل است.
خودکارآمدی برای همه این تکالیف، حیاتی است. سال های میانسالی با منابع تازه ای از فشار روانی همراه است، چرا که افراد زندگی خود را دوباره ارزیابی کرده و با محدودیت های خود مواجه می شوند که هر دوی این ها بر خودکارآمدی تأثیر دارند. ارزیابی خودکارآمدی در دوران پیری دشوار است. کاهش توانایی های جسمی و ذهنی، بازنشسته شدن از کار فعال و کناره گیری از زندگی افق جدیدی از خود ارزیابی را ایجاد می کند.
بندورا معتقد است که یک احساس خودکارآمدی پایین مستعد به جنبش درآوردن فرآیندهای بازدارنده ای است که منجر به کاهش کارکرد شناختی و رفتاری می شود. در مجموع از نظر بندورا احساس خودکارآمدی یک عامل حیاتی در موفقیت یا شکست در سراسر زندگی است(شولتز،1990).