مطالعات اولیه در این زمینه شدیدا تحت تأثیر مفهوم کودک بهعنوان لوحی سفید بود این امر به مبادلهای برای مداخله شدید والدین در زندگی کودکان بدل شد.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
25
مطالعات اولیه در این زمینه شدیداًًً تحت تأثیر مفهوم کودک بهعنوان لوحی سفید بود این امر به مبادلهای برای مداخله شدید والدین در زندگی کودکان بدل شد. این دیدگاه تبیینهای پیوسته و گسسته و مسیر تحول را با یکدیگر همراه میکند بدین معنی که والدین، کودک شکلپذیر و منفعل را به تدریج و در طول زمان شکل میدهند(استانفورد و بی یر ، 1993 ترجمه دهقانپور، 1377).الگوی قدیمی رابطه والد و نوجوان چنین بود که با بالغ شدن نوجوان از والدین کنارهگیری میکردند و وارد دنیایی مستقل و جدای از والدین میشدند(برجعلی، 1378).
چون دیدگاه قدیمی روابط والدین و نوجوانان بهوسیله تحقیقات جدید مورد انتقاد قرار گرفت نظریه پردازان الگوهایی ارایه کردند که در این الگوها نوجوانان سالم ضمن اینکه با والدین خود زندگی میکنند بهطور همزمان به استقلال نیز دست مییابند (دسی و کنی ، 1997). یکی از الگوهای روابط نوجوانان و والد نظریهی اتکای متقابل یا وابستگی متقابل است. طبق این دیدگاه روابط بین نوجوانان و والدینشان دایماً در حال تغییر است. طی دوران کودکی والدین بیشترین کنترل در تصمیمگیریهای خانوادگی را دارند. در دوران نوجوانی والدین آزادی بیشتری به فرزندان میدهند. نوجوانان بزرگتر به این مرحله از درک میرسند که والدین آنها کسانی نیستند که همه چیز را بدانند. این تغییر در رابطهی والد فرزندی ضمن حفظ احساس وابستگی در نوجوانان آنها را در کسب استقلال یاری میکند(برجعلی، 1378).
سبکهای والدین
دیانا بامریند (1973، 1975، 1980، 1991) در یک سلسله مطالعات برجسته با مشاهدهی تعاملهای والدین با فرزندان اطلاعات فراوانی در زمینهی سبکهای فرزندپروری(سبک والدین) به دست آورد. وی دریافت که سبک والدین انواع مختلفی دارد و طیفی از پذیرندگی - توقع را شامل میشود. توقع داشتن یعنی اینکه تا چه اندازه والدین خواستههای خود را برای فرزندانشان وضع کرده و بر آنها اعمال میکنند و پذیرندگی به این معنی است که تا چه اندازه آنها با فرزندانشان گرم بوده، آنها را میپذیرند و به آنها تعهد دارند (بامریند، 1991).
تحصیلات والدین
بررسی های اولیه در ایران در سال 1999 نشان می دهد که رابطه نسبی بین پیشرفت دانش آموزان در ریاضی و متغیرهای زمینه ای از قبیل سطح تحصیلات والدین، تعداد کتابهای غیر درسی در منزل، وجود فرهنگ لغت در منزل و میز تحریر و رایانه وجود دارد. با این حال دانش آموزان ایرانی که از خانوادههای با بالاترین سطح سواد بودند (8% دانش آموزان) و داشتن بیش از 200 جلد کتاب در خانه (9% دانش آموزان) نمره های پیشرفت ریاضی آن ها باز هم از متوسط بین المللی پایین تر بوده است (کیامنش، 2005).
بیسوادی والدین موجب عدم درک وظایف مدرسه، برنامه های آن و تداوم حضور مرتب دانشآموز در مدرسه می گردد و مشکلاتی برای تحصیل دانش آموز و کار مدرسه فراهم می کند. همچنین از نظر ناتوانی در کمک فکری و عملی به امور برنامه درسی دانش آموزان در منزل،از پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان می کاهد.والدین با سواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود،الگویمنسجمی از یک فرد باسواد نیز هستند. سواد والدین در تحصیل فرزندان نقش دو جانبه ایدارد. از یک سو برای آن ها جنبه کمک آموزش دارد و از سوی دیگرانگیزه ای برای درس خواندن آن ها می شود. برخی از تحقیقات نشان داده اند کودکانی کهدر امور تحصیلی موفق هستند از والدینی برخوردار هستند که تحصیلات بالاتری دارند(نعمت اللهی، 1386).
اندرسون (1983)، در تحقیق خود به این نتیجه رسید که خانوادههای دانش پرور اهمیت زیادی به وضع آموزشی فرزندان خود می دهند، به این دلیل که افراد بزرگتر خانواده از تحصیلات خوبی برخوردار بوده اند در حالیکه در خانواده های دیگر این سلیقه وجود ندارد. البته وی بیان میدارد که سطح تحصیلات والدین تنها یک عامل از عوامل متعدد است که ممکن است بر آرزو و تمایلات آموزشی فرزندان موثر باشد(نعمت اللهی، 1386).