موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 26 صفحه
شماره فایل 745
نفوذ و اقتدار در خانواده امری ضروری است و این در حالی است که نمی توان برای اقتدار نسخه نوشت. اقتدار یکی از مسائل داخلی خانواده است. اگر کودک احساس آرامش کند و فعالیت سازگارانه در زندگی داشته باشد، دیگر لازم نیست والدین همیشه مراقب او باشند(یوسفی، 1389). اگر زن و شوهر با هم سازگار و مهربان باشند، عموما واکنش های درست و عادلانه ای خواهند داشت.
آنها احترام خود و فرزند خود را حفظ خواهند کرد و در نتیجه، کودک از آنها اطاعت می کند. زیرا می داند با والدین قاطع و حقیقی روبروست. در واقع کودک جنبه های مصنوعی رفتار والدین را کاملا حس می کند. اغلب والدین استنباط شان از اقتدار به این شکل است که مثلا مادر تصور می کند، از همان زمان گهواره موظف است به تربیت کودک بپردازد، بنابراین برای هر چیز سر او داد می زند که “پایت را روی زمین نکش”، “چیزی در دهانت نگذار”، “درست بشین” و از این قبیل. در نتیجه این شرایط، کودک دائما ناپایدار و خشمگین است.
والدین با امر و نهی پی در پی و دستورات مکرر، نیز همراه با خشم، بحث و مجادله طولانی، مشاجره، انتقاد از یکدیگر در مقابل کودک، تناقض گویی و تغییر عقیده، اقتدار خود را از دست می دهند. والدین هنگامی نفوذ بیشتری دارند که به هم پیوستگی روابط پدر – مادر بیشتر از روابط والدین - کودک باشد (اسفندیاری، 1388). مطلوبیت نتایج رشد با فرزندپروری مقتدرانه با دو ویژگی اساسی در ارتباط است: 1-در نظر گرفتن محدودیت های رفتاری کودک 2-پاسخ دادن به نیازها و اعمال او با صمیمیت و مهرورزی(پوراحمدی، 1388).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.