درعصر جدید که دوران ما بعد سنتی است در برابر شکلهای نوین تجربه باواسطه ،هویت شخصی به صورت رفتارهایی جلوه گر می شود که به طور بازتابی بروز می کنند
سبک زندگی
درعصر جدید که دوران ما بعد سنتی است در برابر شکلهای نوین تجربه باواسطه ،هویت شخصی به صورت رفتارهایی جلوه گر می شود که به طور بازتابی بروز می کنند این تصویر بازتابی از خویشتن بر روایتهای زندگی ناهموار منسجم وهمواره قابل تجدید نظری استوار است که در تارو پود انتخابهای متعدد وبر آمده از نظامهای مجرد جای می گیرند، در زندگی اجتماعی امروزین مفهوم شیوه یا سبک زندگی معنایی خاص به خود می گیرد. هرچه نفوذ وکشش صنعت کمتر می شود وهر چه زندگی روزمره بیشتر بر حسب تاثیرات متقابل عوامل محلی وجهانی بازسازی می شود وافراد بیشتر ناچار می شوند سبک زندگی خود را از میان گزینههای مختلف انتخاب نمایند .البته عوامل استاندارد کننده هم به ویژه از طریق کلایی کردن بیشتر تولیدات اجتماعی نقش خاص خود را دارند ،چرا که فرایندهای تولید وتوزیع سرمایه داری در واقع مولفه هایی هسته ای نهادهای مدرنیته را تشکیل می دهند با این وصف به دلیل باز بودن زندگی اجتماعی امروزی وهمچنین به علت تکثر زمینههای عمل وتنوع مراجع انتخاب سبک زندگی پیش از پیش در ساخت هویت شخصی وفعالیت روزمره اهمیت یافته اند (گیدنز،2011) سبک زندگی اصطلاحی است که در آن فرهنگ سنتی چندان کاربرد ندارد چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانات موجود است و در عمل نه فقط از نسل گذشته تحویل گرفته نمی شود بلکه پذیرفته می شود به نظر( دیوید چنی) سبکهای زندگی به مثابه گفتمانی در دوره مدرنیسم محسوب می شوند . دوران مدرن براساس پیدایش ایدولوِِژیهای غیر دینی غالب مشخص می شود که بر حسب درجات وگونههای متفاوت آگاهی طبقاتی سازنده تضاد اجتماعی اند (چنی ،2010).
دوره مدرن با آنچه( لیوتار )از آن تحت عنوان سلطه کلان به روایت یاد می کند، سلطه دولت ملی و شکل گیری حوزه عمومی مبتنی بر گفتمکان عقلانی غیر شخصی مشخص می شود. (آندرسن ،2011) سبک زندگی سه ویژگی یاد شده مدرنیته را از پایه تضعیف می کند . در ارتباط با مورد نخست سبکهای زندگی یا تعداد پشتیبانیشان در برابر ورود هرگونه کلان روایی که بخواهد مقتدرانه ساختار صورتهای اجتماعی را توصیف کند ایستادگی ومقاومت کند . در ارتباط دولت ملی سازمانهای تولید وتوزیع که ارائه دهنده خدمات سبک زندگی هستند، از مرزهای ملی فرا می روند وهر تصویری از فرهنگ ملی را مخدوش کرده وبه ریشخند می گیرند این سازمان ها با آنکه تجربه محلی را نابود می کنند اما آن رادر رابطه ای ضرورتا دیالتیکی (کنایی) با شبیه سازی دراماتیک جهانی قرار می دهند. نکته سوم که از همه مهمتر است این است که سبکهای زندگی در راستای تار و مبهم کردن ونهایتا تغیر دادن شکل تمایزات موجود بین حوزهای عمومی وخصوصی عمل می کند وبااین کار درجهت ساختن وشکل دادن ادراکهای جدید از روابط شکلهای موجودیت اجتماعی فردی وجمعی عمل می کند. (جمهری، 1391). در این جهت چنین سبکهای زندگی را که فرزند مدرنیته اند نیازمند بازشناسی به واسطه شکلهای ساختاری نوظهوری می دانند که متعلق به دوران پست مدرن اند .
بدین ترتیب میتوان گفت که سبک زندگی عبارتست از طیف رفتاری که اصل انسجام سنجش بر آن حاکم است عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد ودر میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است که الزاما بر همگان قابل تشخیص نیست. (فاضلی، 1389) این در حالی است که محقق اجتماعی میان سبکهای زندگی وبقیه طیفهای رفتارهای افراد جامعه تمایز قائل اند، البته سبک زندگی می تواند تشخیص پذیر باشد یا اساسا به قصد ایجاد تشخیص سامان داده شود در نهایت می توان گفت که سبک زندگی زاییده انتخابهای مردم در میان محدودیتهای ساختاری است که آنها را فرا گرفته است با عنایت به تعریف بالا سبک زندگی باید به این نکته توجه داشت اولا تحلیل سبک زندگی تنها به بررسی الگوهای مصرف مادی محدود نمی شود.(شبری، 1390) تحلیل سبک زندگی پژوهشی است در باره زندگی اجتماعی آن چنان که در عمل تحقیق میابد وزندگی عناصری پیش از مصرف نیز در بر دارد، ثانیا پژوهش در باره سبک زندگی به منزله مفهومی که در حد وسط ساختار وانتخابگری عاملان منشاها و پیامدهای خود ومصرف بقیه فرایندهای دنیای جدید قرار گرفته است راهی را برای آزمون دنیای اجتماعی در ابعاد مختلف است پژوهش در مورد سبک زتدگی عرصه است برای دنبال کردن مباحثه در واقعیت آزموده شود وپیامد آنچه تحقیق یافته است برای خود فرد وجامعه ارزیابی شود از آنچه که پژوهش سبک زندگی درباره رفتارها وفعالیتهای واقعی است این امکان را فراهم میآورد که تا تغییراتی که در تحقیق یافته است مطالعه کنیم وحتی به این نکته بپردازیم که میان آنچه ارزشهای ما حکم میکرده اند ونگرشهای ما بدان تمایل داشته اند با آنچه تحقیق یافته است چقدر فاصله دارد (ریاحی، 1388).
در دوره بندی حیات تمدنی به گونههای سنتی مدرن وپست مدرن با توجه به ویژگیهای ذاتی هر دوره به سختی می توان جایی دقیق ومتفق القول برای جامعه ای در حال گذار همانند ایران در نظر گرفت که گاه تئوریهای موجود منطبق است وگاه در برخی موارد به آن معارض وناهمخوان است حکومتی شبه سنتی وبرخوردار از امکانات سخت افزاری مدرنیته وطیف جمعیتی که سبب مواجه ومشارکت ناگزیرا جریان جهانی شدن ماهیتی پست مدرن به وجود آورده است .موضوعی مبهم را تداعی می کند که در اجتماع آنها به سختی می توان تصویری دقیق از یک برهه تمدنی مشخص را باز شناخت پرداختن به مساله سبک زندگی امری نیست که به گونه ای در خود قابل توجه باشد ما در دوره ای مختلف کسبه ،عمله ،شنحه ،مالک ،رعیت ،...بوده ایم کسبه واهل عیالش پوشاکی از مخمل ودیبا واطلس بر تن می کردند وعمله از پوششی چون شلوار جین وکرابات برخوردار بوده اند، در واقع مطالعه درباب سبک زندگی جوانان در عوامل اجتماعی موثر بر آن از جهات مختلف می توان مثمر ثمر باشد ،اولا در پی انجام چنین تحقیقاتی می توان به شناختی ذیقیمت از جامعه دست یافت، ثانیا از طریق چنین پژوهش هایی به ویژه مطالعه سبک زندگی فرهنگ مردم می توان عوامل متعددی را شناسایی کرد که روندی دراز مدت قریحه ورفتار فرهنگی آنها را در سطوح مختلف ساخته اند ثالثا عوامل سازنده مسیر شناخته می شوند، رابعا این گونه مطالعات نشان می دهند که سبک زندگی مردم بر نوع سناریوی هایی که در آینده ترسیم می کنند تاثیر می گذارند واین نکته درباره سبک زندگی مادی ومعنوی توام صدق می کند دانستن این سناریو ها راهی برای شناخت مسیر احتمالی حرکت جامعه یا حداقل شناخت راهی است که مردم پیمودن آن را مطلوب می پندارند واین گونه اطلاعات حداقل لازم برای ساختن سیاست اجتماعی واقع بینانه ترند (بخشش، 1389).
تغییرات سبک زندگی از منظر جامعه شناسان سبکهای زندگی هر چند در تاریخ فکری مغرب زمین اصطلاحی نوپدید به شمار نمی آید وشاخههای متفاوت علوم انسانی چون فلسفه وروانشناسی در قالب اصطلاحاتی مشابه کم وبیش بدان پرداخته اند ظهور خود را به عنوان اصطلاحی فنی مدیون تاسیس جامعه شناسی است .(جمهری، 1391)پس بیراه نیست اگر مساله بندی سبک زندگی رابا روزگار آغازین خرد ورزی جامعه شناسی در انتهای قرن نوزدهم میلادی هم زمان بدانیم به بیان دیگر همان موقع که پرسش در باب چیستی گونه ای خاص از جامعه انسانی که در اروپا از قرن هفدهم میلادی به بعد مستقر شد و جایگزین اشکال دیگر جمعی انسان ها گردید بوجود آمدن پرسش در باب چیستی سبک زندگی انسان وچگونگی شکل گیری گونههای متمایز آن در اجتماعات مطرح شد زمانی که جامعه شناسی موضوع خود یعنی جامعه را یافت ومیان آن وجامعه تفاوتهای بارزی مشاهده کرد سبک زندگی به عنوان یکی از جلوههای تجلی تفاوتهای پیش گفته چهره خود را برابر اندیشه جامعه جدید به صورت بندی سبک زندگی پرداختند ودر باب معنا و اشکال متفاوت آن سطرها نوشتند. سبک زندگی نخستین بار در نوشتههای ماکس وبر وگئورگ زیمل جامعه شناسان پیشگام آلمانی مفهوم پردازی شد اتفاقا این دو جامعه شناس از نخستین چهره ایی بودند که توصیفاتی غنی ودقیق ومبتنی بر تفسیر وتفهیم از زیست– جهان مدرن ارائه نمودند (فریز بی ، 2012). برای آنها این زیست جهان یعنی بستر ساز زندگی انسان زیست کننده در خود را به طریقی ماهوی در نسبت به آنچه پیش از آن بوده متحول ساخته است این تحول نمودهای عینی بسیاری دارد که یکی از آنها سبک زندگی است .
سبک زندگی ابتدا نزد این کلاسیک ها جامعه شناختی خود را در سطحی روانشناختی ودر تحولات ذهنی انسان مدرن متجلی می کند این است که فی لمثل برای( زیمل) سبک زندگی مجموعه ای از واکنشهای عینی انسان مدرن به تحریکات عصبی نهفته ای است که در ذات تحولات وتغییرات سریع وبدون وقفه محرکهای بیرونی ودرونی جامعه جدید وجود دارد پس افزایش سرعت تغییرات زندگی به تحول سبک زندگی انسان می انجامد وبه این ترتیب برای افرادی چون زیمل به مسئله پژوهش تبدیل می گردد ودر مورد بنیادهای حسی حیات ذهنی شهر تفاوتهای بسیاری با زندگی روستایی دارد .این امر خود را در باره گذاشتن از خیابان ودر ضربان وتنوع زندگی اقتصادی وشغلی واجتماعی نشان می دهد کلان شهر از آدمی به منزله موجودی تمیز گذار آگاهی به مراتب بیشتری طلب می کند تا زندگی روستایی در روستا آهنگ حرکت زندگی وتصاویر ذهنی حسی آشناتر وموزون تر است (زیمل ،2009)
در این توصیف از فضای جامعه جدید درمقایسه با جامعه ماقبل مدرن نوعی حس نوستالژیک به چشم می خورد در بیان مختصات سبک زندگی انسان جامعه جدید که خود این واژه را به اصطلاح فنی در ادبیات جامعه شناختی تبدیل نمود با نوعی حس رمانتیک ونوستالژیک نسبت به سبک زندگی انسان ماقبل مدرن همراه است .به بیان دیگر این حس که در اندیشههای زیمل ووبر بازنمایی شده است مقدمه مسئله بندی سبک زندگی در جامعه شناسی به حساب می آید، برای پیشگامان مفهوم پردازی سبک زندگی آسیبهای سبک زندگی مدرن را به مثابه مسئاله واجد ارزش پژوهش نموده است. سبک زندگی انسان مدرن از نظر همین نظریه پردازان در جهت امحای فردیت اصیل عمل می کند وزندگی او را از کیفیت تهی می ماید ودر نهایت جهان را به قفس آهنین تبدیل کرده است ودلزدگی به بار میآورد (پرنیان، 1392).
ظهور سبک زندگی به عنوان مسئله ای جامعه شناختی در همان ابتدای تاسیس رشته خود را در کنار مسئاله مندی مدرنیته اقتصادی پولی سرمایه داری و... میدیده است . بنابراین انتظار می رود که در هر جامعه ای که درگیر چنین تحولاتی گردد سبک زندگی به عنوان مساله ای جامعه شناختی رخ نماید وجامعه شناسان را ترغیب کند برروی آن پژوهش ومداقه بپردازند (خسروی، 1390).
در ایران نیز چندی است این اصطلاح در فضای آکادمیک به موضوعی قابل توجه وهدایت تحقیقات انجام پژوهشهای مختلف تبدیل شده است در اینجا این سوال به وجود می آید که آیا می توان به معنایی که در اروپای قرن نوزدهم و بیستم میلادی سبک زندگی به عنوان مساله ای جامعه شناختی طرح گردید در جامعه ایرانی نیز به عنوان مساله ای جامعه شناختی صورت بندی گردد . با نگاهی به تغییرات وتحولات جامعه ایرانی به نظر می رسد بسیاری از مسائل جامعه شناختی از جمله سبک زندگی در مورد این جامعه قابل طرح است (آذرفتحی، 1392).
تغییرات سبک زندگی در فرایند توسعه ابزارهای نوین ارتباطی
امروزه فناوریهای اطلاعاتی وارتباطی به عناصری بی بدیل در زندگی بشر تبدیل شده اند عصر کنونی را بسیاری عصر انقلاب اطلاعات وارتباطات نامیده اند وسایل ارتباط جمعی پیچیده ترین ابزار القای اندیشه ها وکارآمدترین سلاح ها برای تسخیر آرام جوامع هستند. در چند دهه اخیر با توجه به سرعت سر سام آور پیشرفت ورشد تکنولوژی ارتباطات واطلاعات هر روزه بر پیچیدگی وکارآمدی این ابزارها ووسایل در جهان افزوده می شود امری اجتناب ناپذیر نموده است تصویری که در حقیقت در ذهن خود می سازیم نمایی از ادراک وبرداشت ما از واقعیت محسوس وملموس زندگی است (کوهسار، 1388).
اگر چه پیش از این انسان ها در ارتباطی رودررو با یکدیگر بوده اند ورونق و ترویج روشهای زندگی از طریق همین ارتباطات رودررو با روندی بسیار کند وضعیف همراه بوده است ولیکن با توجه به فنآوریهای امروزی می توان به جرات بیان نمود که قدرت مافوق تکنولوژی به جایی رسیده که جوامع بشری بصورت آنلاین با هم در ارتباط بوده وهمین امر باعث شده است تا سبک ها و روشهای زندگی جدیدی در سطح دنیا در حال چرخش وتغییر باشند. امروزه با پیشرفت ارتباطات جوامع دستخوش تغییرات بسیاری شده اند رسانههای همگانی مانند تلویزیون وماهواره در سطح جامعه جایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه بطور فزاینده ای چه در سطح ملی و بین المللی مطرح شده اند. از آنجا که فرهنگ از طریق رسانههای جمعی جریان می یاید اشکال متفاوت زندگی توسعه می ابند، در این رابطه می توان گفت رسانه ها بر شیوههای زندگی وسلیقههای عمومی در جامعه تاثیر می گذارند درحال حاضر به دلیل اهمیت رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی مطالعه دقیق ومنظم قرار گرفته اند از چند دهه قبل به موضوع ارتباطات به ویژه ارتباط جمعی توجه بیشتری شده است وبه رابطه رسانه ها با جامعه وتاثیرات اجتماعی وتعامل آنها تاکید بیشتری نهاده شده است (جعفرزاده پور،1390) .
یکی از تاثیرات امروز رسانههای عصر جدید تاثیر آنها بر الگوها و روشها ی زندگی انسان ها است به طوری که بنابر اعتقاد گیدز، رسانه ها با قدرت عظیم فرهنگی خود می توانند بر الگوهای زندگی انسان ها تاثیر بگذارند. الگوهای زندگی بنابر تعریف گیدز می توان به مجموعه ای کم وبیش جامع از عملکرد تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد چون نه فقط نیازهای خود را برآورده می کند بلکه روایت خاصی را هم که برای هویت شخصی خود در نظر گرفته است در برابر دیگران مجسم می کند.( گیدنز، 2010) وامروزه با ظهور ماهواره وگسترش آن در کشور ما سرعت تبادل اطلاعات بیشتر شده وآنها در سطح جهانی تاثیرات خود را به صورت مستقیم وغیر مستقیم برروی استفاده کنندگان آن خواهد داشت به طوری که نقش بسزایی در تبلیغ الگوهای مختلف زندگی دارند که این الگوهای زندگی گسترده تر از الگوهای زندگی است که در کشورما منجر می شود ومهمتر از همه با فرهنگ کشور ما در تعارض است .سبک زندگی از مفاهیمی است که در دنیای امروز از آن استفاده می شود وبه دلیل گستردگی آن رشتههای مختلف کاربرد دارد (ارمکی وتقی، 1392).
تعین بلندای گام وشتاب حرکت در مسیرجهانی شدن زمانی به درستی میسرمی گردد که جایگاه فعلی (مبدا)موانع فراروی ومقصد به خوبی ارزیابی قرار بگیرند.ارزیابی مرکز تولید علم به ویژه دانشگاه از این منظر اولویتی غیر قابل انکار است با توجه به اینکه فضای اجتماعی در حال تغییرات است وروبه سوی فضای مجازی علمی دارد دیگر فقط بحث دانش نیست بلکه در حجم انبوهی از اطلاعات ودانش آن هم با سرعتی شتابان در سایه تکنولوژی الکترونیکی وفناوریهای نوین اطلاعات وارتباطات نحوه برخورد واستفاده از دانش و اطلاعت نیز تغییر یافته است امروزه با گسترش رسانه ها وعمومی شدن ماهواره ها ورود سایر وسایل ارتباطی در جوامع بشری مسائل اجتماعی جدید بوجود آمده است و هر روز بیش از پیش به اهمیت استفاده از آنها در زندگی انسان ها افزوده می شود. با مراجعه به آمار وارقام موجود در جهان می توان به این واقعیت پی برد که رسانههای جمعی بخصوص تلویزیون بیشترین سهم را در گذراندن اوقات فراغت افراد دارند به طوری که براساس آمار سال 1388 بیش از 90درصد شهروندان تهرانی برای گذراندن اوقات فراغت خود به تماشای تلویزیون می پردازند ،وبه طور کلی بر میزان تماشای تلویزیون به لحاظ حجم وزمان مخاطبان افزوده می شود. (رحیمی نژاد، 1388. باتوجه به این امر امروزه درمورد رسانههای همگانی از جمله رادیو وتلویزیون ماهواره و امثال آنها مطالعات دقیق ومنطقی ای صورت گرفته است این مطالعات حکایت از اهمیت رسانههای جمعی به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی دارد . رسانههای جمعی در سطح اجتماعی پایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه فرهنگ جریان یافته واشکال سمبلیک ونمادین ریشه دوانده است وتوسعه می یابد به طوریکه می توان گفت رسانه ها برشیوه رفتاری نحوه سلوک وسلیقههای عمومی در جامعه وهنجارها اثر می گذارد (لطف آبادی،1389).
سبک زندگی که سبب نمایش هویت وشخصیت افراد در جهان کنونی است از جمله مفاهیمی است که در دنیای امروزه مورد توجه قرار می گیرد.امروزه الگوهای پوشش شیوههای تغذیه،ارزش ها،نگرش ها،ورفتارهای انسانی با سرعت هرچه بیشتر تغییر می کنند، وافراد برای انطباق خود با جهان پیرامون خود نیازمند تغییرات زیادی درالگوی مصرف وسبک زندگی خود هستند، بنابراین افراد برای ارتقا پیوسته، نیازمند آگاهی وبهره گیری از اطلاعات واز طریق رسانههای فرهنگی جامعه از جمله سبک زندگی از خود بجای می گذارند . در چند دهه اخیر با توجه به افزایش استفاده از رسانههای جمعی در کشورمان شاهد تغییر در مجموعه ای از رفتار،عادات،عقایدوارزشهای مردم کشورمان باشیم ونبض این تحولات در ورود ماهواره ها به کشورمان است بطوریکه با ورود ماهواره به جامعه سهمی که رسانه ملی اشغال کرده است، به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده است وبخش اعظمی از آن به برنامههای ماهواره اختصاص پیدا کرده است که در این چند سال اخیر با افزایش تعداد شبکههای فارسی زبان ماهواره مخاطبان این رسانه در حال افزایش است (رضایی،1389).
ارزیابی سبک زندگی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی
سبک زندگی الگوی فعالیتهای داوطلبانه روزمره زندگی است که تاثیر مهمی بر فعالیت سلامت فرد داشته واز عوامل جمعیت شناختی،محیطی واجتماعی نشات می گیرد، بنابر پیش بینی سازمان جهانی بهداشت 70-80 درصد از میزان مرگ ومیرهای کشورهای توسعه یافته و40-50 درصد ازمرگ ومیرهای کشورهای در حال توسعه به علت بیماریهای مرتبط با سبک زندگی می باشد. نوجوانی دوره ای بحرانی برای گسترش چاقی واضافه وزن می باشد که با مرگ ومیر در بزرگسالان ارتباط دارد افزایش شیوع چاقی در نوجوانان نتیجه عدم تعادل بین انرژی دریافتی وهزینههای انرژی دارد (مارسیا، 2009).
در گزارشی که توسط مرکز کنترل بیماریهای قلب وعروق سازمان جهانی بهداشت در سال 1988اعلام شد کشور ایران از نظر شیوع بالای چاقی دوران نوجوانی یکی از هفت کشور اول جهان می باشد که علت آن تغییر سبک زندگی به خصوص خوردن مواد غذایی با چربی وشکر بالا ومصرف کم فیبر ورژیم غذایی به همراه کاهش فعالیتهای فیزیکی در این گروه می باشد (غفاری، 1388).
منطبق با بررسیهای به عمل آمده توسط سازمان ملی جوانان نیز 51درصد از نوجوانان مورد بررسی، سبک زندگی مناسبی نداشته اند.سنین نوجوانی همراه با تغییرات سریع الگوهای رفتاری است این تغییرات نوجوان را در معرض گسترش رفتارهای پر خطر بهداشتی از قبیل عدم تحرک ،عادات تغذیه ای نامناسب ،مصرف سیگار و الکل قرار می دهد که تاثیر آن تا سال ها بعد حتی تا آخر عمر باقی می ماند ودر مفهوم جدید سلامتی افراد در مقابل سلامت خود مسئول بوده وباید سبک زندگی سالمی رابرای خود برگزینند تحقق این امر در گرو برنامههای ارتقای سلامتی میباشند (فتحی،1392).
تغذیه مناسب وسبک فعال دو مورد از رفتارهای بهداشتی پیشگیری کننده در نوجوانان می باشد مداخله سبک زندگی می تواند در بهبود پیامدهای آنها از جمله کاهش وزن دوره نوجوانی اثر بخش باشد با توجه به این که فقر فرهنگی وکمبود آگاهی می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات پیچیده وپر هزینه باشد ویکی از روشهای مبارزه با آن افزایش آگاهی از طریق آموزش است .آموزش شیوههای صحیح زندگی امری اصولی واساسی است اثر بخشی برنامههای آموزشی بهداشت به مقدار زیادی بستگی به استفاده صحیح از نظریه ها ومدل ها دارد .مدلی که این مطالعه برای ارتقا سبک زندگی در دوران بلوغ دختران نوجوان استفاده شد مدل اعتقاد بهداشتی است این مدل یکی از اولین مدل هایی است که در دهه 1950 برای رفتارهای پیشگیرانه مربوط به سلامت به وجود آمد.در این مدل بر خلاف آموزش سنتی که راه حلهای پیش آمده را به افراد ارائه داده وبه آنها اجازه تفکر نمی دهد برای ادراک فرد از تهدید ناشی از یک مساله بهداشتی وارزیابی توامان از رفتار توصیه شده جهت پیشگیری یا مدیریت مساله مخاطب قرار می گیرد که از نکات برجسته روش شناسی این مدل محسوب می شود (خواجه نوری، 1392).
در مطالعات زیادی اثر بخشی مدل اعتقاد بهداشتی بر ارتقای آگاهی ونگرش واتخاذ رفتارهای مرتبط با سلامت در گروههای مختلف تایید شده است ودر مداخله آموزشی که (عابدی )در تغییر سبک زندگی بر عوامل خطر ساز قلبی در زنان انجام داده اند نتایج بیانگر آن بود مداخله براساس این مدل توانسته است باعث تغییر سبک زندگی زنان وارتقای فعالیت فیزیکی در آنان شود . در مطالعه (لاگمپن وهمکاران،2011). در کاربرد مدل اعتقاد بهداشتی جهت آموزش به روش معمول وگروه مداخله آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی دریافت کرده بودند ،نتایج بیانگر آن بود یک ماه بعد مداخله در مرحله پیگیری نمره عملکرد دانش آموزان در گروه مداخله که آموزش مبتنی بر دریافت تحصیلات بود افزایش بیشتری داشت ودر سازمانهای حساسیت وشدت درک شده ومنافع درک شده رفتار افزایش معنی داری وجود داشت. (هارتون ، 2008) در مطالعه نیمه تجربی خود به بررسی تاثیر آموزش تعاملی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی وآموزش به روشهای سنتی در ارتباط با سلامت پستان در دختران نوجوان پرداخت در مطالعه او نتایج مقایسه گروه ها قبل یک ماه پس از آزمون نشان داد دانش آموزانی که به روشهای تعاملی مبتنی برمدل به کار گرفته شده آموزش دیده بودند در پس آزمون درک بالاتری از منافع خود آزمایی پستان داشتند همچنین در این دانش آموزان موانع درک شده خود آزمایی پستان کمتر شده بود .در مطالعه (لطفی وهمکاران، 1391) در بررسی تاثیر آموزش همسالان مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی نشان داده شد آموزش ازطریق همسالان وبه کارگیری اصول مدل اعتقادی بهداشتی منجر به ارتقای رفتار تغذیهای دانش آموزان شده است
با توجه به اینکه بیش از نیمی از دختران نوجوان در زمینه تغذیه وفعالیتهای بدنی ورزش سبک زندگی نامطلوب دارند همچنین مطالعه جهت تغییر سبک زندگی بر تاکید بر فعالیت فیزیکی و تغذیه سالم مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در این گروه سنی انجام نشده است (همت، 1392).