قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 28 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 328 را دانلود کنید.
مطالب فوق همان مفهوم من فاعلي و مفعولي جيمز را به ذهن ميآورد. جيمز نخستين كسي است كه در سال 1982 ميان مفهوم من و خود (خود شناخته شده از خود شناسنده) تفاوت ميگذارد. به عقيده وي، من (كه يك خود تجربي است) از من واقعي (اعضا، لباس، موضوع، منزل) و از من روحي (جنبههایي از وجدان، آمادگي رواني، و نيز از من اجتماعي يا «خود» كه بر اثر شناخت ديگران پديد ميآيد، تشكيل يافته است ( روش بلا و نیون، 1370، ص64). هر فرد بر اساس ارتباط و فاصلهای كه بين خود واقعي و خود آرمانیاش وجود دارد براي خويش حرمت و عزت قائل است.
جيمز معتقد بود سطح خواستهها نقش اساسي در تعيين اينكه ما خود را مطلوب تلقي ميكنيم يا نه بازي ميكند. سطح خواسته مربوط به اشيايي ميشود كه جزء مقوله «مال من» هستند. از طرفي به نظر ميرسد سطح خواسته مربوط به آرمان من است چون به اهداف فرد مرتبط است، اهدافي كه فرد ميخواهد به آنجا برسد تا از خود رضايت داشته باشد. اگر در يك زمينه مهم (براي فرد) پيشرفت به سطح خواسته نزديك شده باشد، فرد احساس عزتنفس ميكند و اگر فاصله زيادي بين او وجود داشته باشد، خود را فرد ضعيفي تلقي ميكند.
بنابراين احساس ما درباره خويشتن، بستگي كامل به آنچه قبلاً انتظار داشتهایم و آنچه اكنون انجام ميدهيم، دارد. منبع ديگر در به وجود آوردن حرمت خود، ارزشي است كه فرد به كل «خود» ميدهد. طبق نظر جيمز، «خود» مجموعه چيزهايي است كه فرد ميتواند آنها را به خود منسوب كند كه هر يك از اين متعلقات براي فرد ارزش متفاوتي دارند.
به اين ترتيب جيمز نيز، حداقل بخشي از خود (يا من اجتماعي) را در يك شبكه وسيع از روابط متقابل ميبيند. در واقع، من اجتماعي را با كنش متقابل اجتماعي پيوند ميدهد. پس خود، ساختار شناختي را تعيين ميكند و بدين ترتيب كنش متقابل ميان سازواره و محيط اجتماعي آن مشخص ميشود (روش بلا و نیون، 1370، ص 65).
ادامه دارد ...