قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 40 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 485 را دانلود کنید.
جان باولبی روانكاو بریتانیایی (1990- 1907) برای نخستین بار مفهوم دلبستگی را به كار برد. مفهوم محوری و اصلی این نظریه به توضیح این نكته می پردازد كه چگونه نوزاد از نظر هیجانی به شخصی كه وظیفه مراقبت و نگهداری از وی را بر عهده دارد، دلبسته می شود و هنگام جدایی از این شخص دچار تنش می شود.
زندگی انسان حول محور یك شخص خاص كه قابل دسترس است و منظماً به نیازهای مراقبتی او پاسخ می دهد، می چرخد و به این ترتیب رفتار جستجوی مراقبت نوزاد با پاسخدهی منظم تصویر مادرانه تكمیل می شود و در واقع این رفتار جستجوی مراقبت نوزاد است كه دلبستگی نامیده می شود.
پس از آن، آینس ورث و همكارانش با انجام یكسری مطالعات آزمایشی، كودكان 1 تا 2 ساله را در موقعیت ناآشنا قرار دادند و بر اساس نوع پاسخ آنان در رویارویی با این موقعیت (موقعیتی كه نخست والد برای مدت كوتاهی اتاق را ترك می كند و كودك با یك بزرگسال غریبه تنها می شود و سپس والد دوباره باز می گردد) كیفیت دلبستگی آنها را طبقه بندی كردند و سه نوع سبك دلبستگی ایمن، اجتنابی، مضطرب – دو سوگرا را تشخیص دادند. بارثولومیوو هوروویتز چهار سبك دلبستگی را بر اساس دو محور اضطراب و اجتناب عنوان كردند.
به باور ایشان در بعد اجتناب، ترس و نفی دو حد انتهایی پیوستار را تشكیل می دهند و در واقع دو نوع اجتناب یعنی اجتناب ناشی از ترس از دیگران و اجتناب ناشی از نفی دیگران وجود دارد. ایشان لغت اجتناب را برداشتند و دو گروه ترسان و نفی كننده را جایگزین ساختند. در مورد بعد اضطراب نیز چنین عنوان كردند كه در این بعد ایمنی و دلمشغولی دو حد انتهایی را تشكیل می دهند و لغت مضطرب را با دلمشغول جایگزین ساختند. به این ترتیب چهار سبك دلبستگی مفروض ایشان عبارتند از: دلبستگی ایمن، دلبستگی دلمشغول، دلبستگی ترسان و دلبستگی نفی كننده.
نوع سبكهای دلبستگی در این نظریه بر اساس محور اضطراب و اجتناب و یا مدل كاری مثبت و منفی از خود و دیگران (مادر) حاصل می شود. در این فصل طرح الگوی دو بعدی و چهار سبك دلبستگی آمده است. در آنجا ملاحظه می شود كه افراد ایمن دارای مدل مثبت از خود و دیگران و همچنین در بعد اضطراب و اجتناب دارای اضطراب و اجتناب كم می باشند.
افراد دلمشغول دارای مدل مثبت از مادر و مدل منفی از خویشتن می باشند. همچنین دارای اجتناب كم و اضطراب زیاد هستند. در مورد افراد نفی كننده و ترسان هم به همین ترتیب می توان مشاهده كرد كه افراد نفی كننده دارای اضطراب كم و اجتناب زیاد هستند؛ در حالیكه افراد ترسان علاوه بر اجتناب زیاد، اضطراب زیادی را هم تجربه می كنند و مدل كاری از خود و دیگران منفی است؛ بر خلاف افراد نفی كننده كه مدل كاری از خودشان مثبت است (میرنوش، 1383).
ادامه دارد ...