موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 38 صفحه
شماره فایل 592
این مدل به این خاطر مفید است كه ارتباطات را تسهیل می كند و به ما امكان می دهد كه كل فرایند ارتباط را نظاره كنیم. مرد می گوید، زن می گوید، مرد پاسخ می دهد، زن پاسخ می دهد. در واقع، پیامهایی كلامی و غیر كلامی به طور هم زمان بین فرستنده و گیرنده رد و بدل می شوند. گاتمن (1994) چهارمقوله را برای الگوهای منفی ارتباطی بیان می كند و آنها را چهار سواركار مكاشفه می نامند (هنرپروران و همکاران، 1390): - انتقاد در مقابل شكایت: گاهی اوقات زوجها به جای بیان مناسب احساس نارضایتی خود، به انتقاد سرزنش آمیز از یكدیگر می پردازند.
- تحقیر: تحقیر كننده به صورت عمدی و از روی قصد به همسر خود آسیب و ضربه ی روحی وارد می كند. توهین و فحاشی، عنادورزی، مسخره كردن، حركات بدنی تحقیرآمیز و ادا و اطوار و. . . . - دفاعی رفتار كردن: در این حالت، هر دو نفر مسئولیت خود را نادیده گرفته و خود را تبرئه می كنند. هم چنین ممكن است از روشهایی مثل شكایت دوطرفه استفاده كنند.
- عدم همكاری: قهر كردن به نوعی حالت تحقیر را در طرف مقابل ایجاد می كند. این حالت به این دلیلی ایجاد می شود كه فرد احساس می كند به او بی اعتنایی می شود (هنرپروران و همکاران، 1390). پارسونز (1991)، توجه به الگوی نقشها، دو نقش متفاوت را در خانواده مطرح می كند. به نظر او نقش مرد، دادن پایگاه اجتماعی به خانواده از طریق شغل و ایجاد امنیت برای خانواده از طریق درآمد شغلی اوست ونقش زن، ایجاد و حفظ روابط عاطفی در درون خانواده است. پارسونز در نظریه تفكیك نقشها با این تصور كه اشتغال زنان، نظام خانواده را در معرض خطر قرار می دهد، اشتغال زنان را نكوهش می كند. به اعتقاد وی، تغییر در فرصتهای شغلی و ایجاد برابری با مردان موجب از هم پاشیده شدن ساخت خانواده می شود و كاركرد خانواده را بر هم می زند.
فرضیه ای را كه بارنت (1993)، مطرح كرد، هم نوا با این نظریه كه تكثر نقشها، موجب اضطراب و فشار بیشتری بر زنان می شود، فرض را بر این می گذارد كه ایفای چند نقش عمده به صورت هم زمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد می شود و در نتیجه، زنان در پاسخ گویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش خانوادگی و شغلی كه مستلزم توان و پاسخ گویی بالا هستند، با كمبود انرژی و در نتیجه ضعف و ناتوانی روبه رو می شوند. فمینیستها این نظر را كه برابری و تقارن در خانواده بیشتر شده است، نمی پذیرند و برعكس، ادعا می كنند خانواده، صحنه ای نابرابر است كه زنان را به انقیاد كشیده و نقش آنان را تداوم می بخشد (کوپر ، 1991).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.