موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 54 صفحه
شماره فایل 612
کانونگو (1979)، برای مطالعه درگیری شغلی یک چارچوب انگیزشی پیشنهاد می کند. بر اساس این چهارچوب انگیزشی، کانونگو، درگیری شغلی را یک حالت شناختی تعمیم یافته از هویت روانشناختی مرتبط با کار، به عنوان عامل اصلی و بالقوهی ارضاء نیازها و انتظارات تعریف می کند. در این تعریف، ابعاد شناختی و عاطفی درگیری کنار گذاشته می شوند. رویکرد کانونگو در خصوص درگیری شغلی بر عامل هویت روان شناختی تأکید می کند و می کوشد از لحاظ مفهومی به آن روشنی و وضوح بخشیده و سوگیری های فرهنگی مرتبط با عزّت نفس و عوامل انگیزشی را حذف کند.
علاوه بر این کانونگو ( 1982 )، معتقد است که درگیری شغلی باید مستقیماً بر حسب شناخت و ادراک فرد دربارهی هویت یابی او با کار، یعنی هویتی اندازه گیری شود که هم به نیازهای مهم و هم ادراک فرد دربارهی توان برآورده شدن این نیازها توسط کار بستگی دارد. طبق تعریف کانونگو ( 1982)، از درگیری شغلی که به میزان هویت روان شناختی فرد با شغل خود اشاره می کند، کارکنان با درگیری شغلی بالا برای شغل خود اهمیت بیش تری قائل هستند ( هافر و مارتین، 2006) و به ندرت به دست کشیدن از شغل خود می اندیشند و انتظار می رود تا آینده ای پیش بینی پذیر برای سازمان متبوع خود کار کنند ( براون، 1996).
به سخن دیگر، درگیری شغلی مشتمل بر نحوه ادراک کارکنان از محیط کاری و شغل خود و در هم آمیختن کار و زندگی شخصی است. درگیری شغلی پایین به بیگانگی با کار و سازمان، بی هدف یا جدایی بین زندگی و کار کارکنان منجر می شود ( هرشفلد، 2006). درگیری شغلی سهم مهمی در هویت روانشناختی فرد دارد. شغل کارکنان دارای درگیری شغلی بالا با هویت ها، رغبت ها و هدف های زندگی آنان پیوند تنگاتنگ دارد. کارکنان ممکن است در محیط کار در واکنش به ویژگی های خاص محیط یا موقعیّت کاری با شغل خود درگیر شوند (کلانتری، قورچیان، شریفی و جعفری، 1390).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.