موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 40 صفحه
شماره فایل 613
در این به شرح مختصر عقاید برخی از نظریه پردازان پر نفذ که بر اهمیت سالهای اولیه زندگی تاکید داشته اند و به طور تحویلی بحث دلبستگی را مطرح کرده اند،خواهیم داشت. نظریه روان تحلیل گری : زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان بحث روابط موضوع است. در نظریه های روان تحلیل گری که معمولا به عنوان نظریه های روابط موضوعی شناخته شده اند، به نقش اساسی خود ، در هدایت روابط صمیمی انسان توجه میشود.
پایه این نظریه ها تحسم خود و والدین است که در دوران کودکی تحول یافته و در اینده در روابط نزدیک فرد اثر میگذارد(برترتون و همکاران به نقل از مین و همکاران.، 1985)روان تحیلی گران معتقد اند که نخستین روابط کودک پایه و اساس شخصیت او را تشکیل میدهند.گرچه روان تحلیل گران معتقد اند که در حدود 12 ماهگی تقربا همه کدوکان به سمت پیوند فوق با چهر ه ی مادر تحول میابند اما در مورد ماهیت و منشا این ارتباط با دیگران تفافق ندارند. از ادبیات روان تحلیلگری دو نظریه مهم درباره ماهیت و منشا پیوند کودک با مادر میتوان اقتباس کرد : 1/.
کودک دارای نیازهای جسمانی بخصوص نیازبه غذا و احساس گرماست که باید ارضا شود . از انجا که مادر عامل ارضا نیازهای ضروری اوست، به چهره ی مادر علاقمند شده و به او دلبسته میشود و به زودی یاد میگیرد که مادر منشا خوشنودی است . بالبی این نظریه را گشاننده ثانوی می نامد (بالبی 1969.به نقل از حضرتی 1385.).
/2.در کودک یک امادگی درونی برای ارتباط دادن خود با یک پستان انسانی ، مکیدن و تصاحب ان وجود دارد، لذا کودک یاد میگیرد به ان پستان دلبسته شود از انجا که مادر ی وجود دارد ، پس به او نیز وابسته و مرتبط میشود. بنابر این بر طبق نظر فروید نیازی که کودک یه ارضا دهانی از طریق مکیدن دارد، موجب میشود که پستان ارضا کننده ی مادر و در نهایت به خود مادر نبز به خود مادر دلبستگی پیدا کند(حضرتی.، 1385.)
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.